پردیسپردیس، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

جان جانان

چه کرده ای تو با دلم که ناز تو نیاز ماست

روز دختر

دختری دارم شبیه خودم،با چشمانی که همه ی دنیابش از پشتش دیده میشود،خودم فدای صورت ماهش میشوم اما کاش روحش به پدرش برود مثل مردها شود وهمیشه از پس هر زمین خوردنی برخیزد مهربانی را یادش میدهم اعتماد را هم.. یادش می دهم که همه دنیایش را با مادرش قسمت کند حتی خطاهایش را.... آنوقت تنها نمی ماند.... دختری دارم شبیه خودم اما قوی تر،بسیار بخشنده تر،بسیار مهربانتر روز تو عشق مامان و همه ی دخترای خوشکل نی نی وبلاگی مبارک،براتون اینده شاد و امنی را از خدا میخوام   ...
13 تير 1398

نیم سالگی عشق مامان بابا

آزاد باش دخترم شادی کن برقص بلند بلند آواز بخوان بلند بلند بخند زندگی کن تا همیشه.... دخترک رویاهای تمام نشدنی من با من نفس بکش کودکم، من تو را آزاد به دنیا آوردم مثل دریا مثل موج.... تو هر روز از نو در من متولد میشی.... شش ماهگیت مبارک عشق صورتی و نرم مامان ،ان شاءالله که همیشه سالم باشی و شاد و پرشور.... امروز برای چکاب شش ماهگی بردمت و خدا را هزارن بار شکر از لطف بی کرانش همه چیت خوب بود وزن:۷/۲۰۰ قد:۶۷ دورسر:۴۰/۵ بعد یه اتفاق جالب توی ۲۷ اردیبهشت گوشت رو سوراخ کردیم و در ۲۵ اردیبهشت هم برای اولین بار بهت غذای کمکی دادم قشنگم،داداش پرهام اینقدر از غذا خوردنت دوق زده شده بود که میگفت مامان فک...
9 خرداد 1398

پنجمین ماهگرد پنبه خانم

 زندگی قبل از هر چیز،زندگیست،گل میخواهد،موسیقی میخواهد،زیبایی میخواهد،زندگی حتی اگر یکسره جنگیدن هم باشد،خستگی در کردن میخواهد،عطر شمعدانی ها را بوییدن میخواهد.خشونت میخواهد؛قبول،اما خشونت،اصل که نیست،زایده است،انگل است،مرض است،ما باید به اصلمان برگردیم، زخم (را که مظهر خشونت است) با زخم نمیبندند،با نوار نرم و پنبه پاک میبندند،با محبت با عشق..... نادر ابراهیمی سلام! پنبه سفید و نرم من پنج ماه از زندگیت تو این دنیا گذشت ،و چه خوش گذشت به ما.... خوشمزه و خوش اخلاق شدی هزارماشالله،همچنان تلاش برای بابا گفتن میکنی اما فعلا بی نتیجه هست،عجله ای نیست قشنگم به خودت فشار نیار،برای چکاب پنج ماهگی بردمت پیش دکترت خدا را شکر از...
15 ارديبهشت 1398

چهارمین ماهگرد

سلام دختر پاییزی من! چه زود گذشت و خدا را شکر چقدرم خوش گذشت این چهار ماه زیبا،دخترک چهارماهه من خیلی قشنگ علت میزنی و به شکم میشی،کلی دهنتو این ور و اونور میکنی که چیزی بگی اما هنوز کلمه خاصی نتونستی بگی،کلی با صدای بلند میخندی و دلبری میکنی،بابایی خسابی ذوقتو میکنه،همش باهات حرف میزنه و بازی میکنه.... بردمت برای چواب چهارماهکی ظاهرا که همه چیز خدا را شکر خوبه عزیزم ان شاءالله همیشه سالم باشی و سرحال دوتا واکسن توی جفت پاهات داشتی خیلی غصه خوردم که نکنه تب کنی و اینا ولی مرتب استامینفن بهت دادم و حوله گرم رو پاهات گذاشتم و خدا را شکر از غول بزرگ واکسن گدشتیم تا مرحله بعد ان شاءالله قدت ۶۱ بود وزن ۶ کیلو دور سر ۳۸ دوست د...
14 فروردين 1398

برای بابا مسعود گلم

سلام! دختر که باشی میدونی مردانه ترین دستی که میتونی بگیری و دیگه از هیچی نترسی دستای گرم و مهربون پدرته.... بابا مسعود عزیز و مهربونم عااااشقانه دوست دارم و خواهم داشت ،میدونم بهترین بابای دنیا برام میشی،میدونم نمیزاری آب تو دلم تکون بخوره،میدونم نمیزاری حسرت هیچ چیزی به دلم بمونه، میدونم که همیشه مثل کوه پشتمی و نمیزاری کسی بهم بد کنه،منم دعا میکنم که همیشه سااااالم باشی و شاد و بهت قول میدم همونی باشم که تو میخوای،ان شاءالله....       روز تو هم مبارک داداش خوشکلم   امسال روز پدر و چهارشنبه سوری با همه و آیین باستانی ایرانیان عزیزمونم مبارک   ...
28 اسفند 1397
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان جانان می باشد